۱۳۹۳ مرداد ۲۱, سه‌شنبه

سگي زبان از کام درآمده | قرآن تصویری

سگي زبان از کام درآمده

وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
قرآن كريم سوره مباركه اعراف (7)، آيه 176
و اگر مى‏خواستيم، قدر او را به وسيله آن « آيات‏ » بالا مى‏برديم، اما او به زمين « دنيا » گراييد و پس از هواى نفس خود پيروى كرد. از اين رو داستانش چون داستان سگ است « كه‏ » اگر برآن حمله‏ور شوى زبان از كام برآوَرَد، و اگر آن را رها كنى « باز هم‏ » زبان از كام برآوَرَد. اين، مَثَل آن گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند. پس اين داستان را « براى آنان‏ » حكايت كن، شايد كه آنان بينديشند.
قرآن كريم سوره مباركه اعراف (7)، آيه 176
نور و دريا:
اشاره به عالم معنويات، نورانيّت، بي كرانگى و پاكى.
شخص سياه‏پوش:
اشاره به كسى كه به عالم معنويات پشت كرده و به پستى گراييده است.
پرده قرمز:
اشاره به پرده اوهام و هواى نفس.
عناصر جلوى پرده قرمز:
اشاره به مظاهر نفس امّاره.
سگ:
اشاره به كسانى كه پيروى هواى نفس مي كنند و حريص به گناه هستند.

شخصي كه به راست و چپ خود مي‏نگرد:
اشاره به كساني كه در انتخاب بين دنيا و معنويت مرددند.
منار نوراني:
اشاره به عالم معنويت.
مظاهر مرگبار دنيا با پوششهي قرمز:
اشاره به هوي نفس و مظاهر دنيا.
پاهي مردد شخصي كه به اين سو و آن سو ميل مي‏كند و سپس به سمت چپ مي‏رود:
اشاره به كساني كه در مقام انتخاب، از هوي نفس خويش پيروي مي‏كنند و به پستي و دنيا گرايش پيدا مي‏كنند.
سگ زبان از كام درآمده:
مثالي از كساني كه به پستي گرويده‏اند و اگر به آنها حمله كني يا آنها را به حال خود واگذاري فرقي نمي‏كند و آنان همواره دهانشان باز و زبانشان از حرص بيرون خواهد بود.

مشبه:
كساني كه آيات الهي را تكذيب مي ‏كنند. 
مشبه به:
سگي كه در هر حالت زبان از كام بيرون مي ‏آورد (چه موقعي كه مورد آزار قرار گيرد و چه موقعي كه آزاد گذاشته شود). 
وجه شبه و توضيح:
اشاره است به كاري زشت و ناپسند كه بدون دليل انجام شود. به طور معمول سگ در هوي گرم و خشك و يا در صورتي كه مورد آزار و اذيّت قرار گرفته باشد زبان خود را از دهان بيرون مي ‏آورد و لح‏لح و عوعو مي ‏كند. حال اگر سگي بدون دليل هميشه زبان از دهان به در آورده و عوعو مي ‏كند، حاكي از نوعي خباثت و پستي ذاتي آن حيوان است. و اين مثلي است بري كساني كه هيچ دليل قانع‏كننده‏ي بري پيروي از هواهي نفساني و عناد با حق و حقيقت ندارند. همچون سگ هاري كه عطش كاذب دارد و هيچگاه سيراب نمي ‏شود، آنها نيز بي ‏جهت هميشه به دنبال لذّات مادي و پيروي از شيطان‏اند. از طرفي آيات الهي و مصاديق حق و حقيقت نيز بي ‏شماراند و لذا اين مخالفت و عناد نيز هميشگي و دائمي است. معروف است كه اين مثل در وصف بلعم باعورا است. وي با آنكه فردي عالم و خداشناس بود، بي ‏جهت مطيع هوي نفساني شد و شيطان، او را پيرو خود گردانيد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر