۱۳۹۳ مرداد ۲۱, سه‌شنبه

درخت پاک، درخت ناپاک | عمومي

درخت پاک، درخت ناپاک 

أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ
قرآن كريم سوره مباركه ابراهيم (14)، آيات 26-24

آيا نديدى خدا چگونه مثل زده: سخنى پاك كه مانند درختى پاك است كه ريشه‏اش استوار و شاخه‏اش در آسمان است؟ ميوه‏اش را هر دم به اذن پروردگارش مى‏دهد. و خدا مثلها را براى مردم مى‏زند، شايد كه آنان پند گيرند. و مَثَلِ سخنى ناپاك چون درختى ناپاك است كه از روى زمين كنده شده و قرارى ندارد.
قرآن كريم سوره مباركه ابراهيم (14)، آيات 26-24

درخت آبى رنگ در درون شخص:اشاره به درخت طيبه كه در آسمانِ دل، سر برافراشته و سرشار از نور و پاكى است.
انار:
اشاره به طراوت و ثمربخش بودن زندگى افرادى كه مصداق درخت طيبه هستند.
چهره قرمز رنگ در پس‏زمينه:
اشاره به شجره خبيثه كه از ذهن خبيث و منحرف شروع به رشد و تكثير كرده است.

درخت قرمز با شاخه‏هي به شكل مار:
اشاره به شجره‏ي خبيثه‏
شخصي كه شجره‏ي خبيثه را گرفته است:
اشاره به فرد خبيثي كه چشم و زبان و دلش آتشين و دوزخي است.
كره‏ي زمين:
اشاره به فرد خبيثي كه در اسارت دنياست.
نور:
اشاره به نورانيت شجره‏ي طيبه و عالم معنا.
رنگين كمان:
اشاره به هفت مرحله‏ي سلوك.
پرنده‏ي در حال پرواز كه به سمت نور مي‏رود:
اشاره به شخص طيب كه به سمت نور مي‏رود.

مشبه:كلمه طيبه و كلمه خبيثه.
مشبه به:
درخت طيبه و درخت خبيثه.
وجه شبه و توضيح:
مشخصات يك درخت پاك و طيبه چيست؟ درختي است داري رشد و نمو، اجزايي زيبا و پاكيزه، ريشه‏هي محكم و استوار، نظامي شگفت‏انگيز، شاخه‏هي سر به فلك كشيده و پربار. اين خصوصيات به خوبي در كلمه طيبه كه همان عقايد حقِ ريشه دوانيده در فطرت و قلب انسان است، مشهود و عيان مي ‏باشد. عقايدي كه بر عزمي راسخ، استوار بوده و صاحبش پي آن مي ‏ايستد و در عمل نيز از آن منحرف نمي ‏شود. اين صفات كه محتوايي توحيدي و الهي دارد، جز در افراد موحد و باايمان يافت نمي ‏شود. انسانهايي پويا با اعتقادي راسخ و به دور از آلودگي ‏ها. هر كس در هر زماني به شاخسار وجودشان دست دراز كند از آنها بهره‏مند مي ‏شود. تندباد حوادث و طوفانهي سخت و مشكلات، آنها را از جا حركت نمي ‏دهد. با افق فكري بلند، محدوديتهي زماني و مكاني را به كنار زده و رو به سوي ابديّت و بي ‏نهايت دارند. برنامه‏ها و زندگيشان بر اساس هوي ‏ و هوس نبوده و مطابق با فرامين الهي است. نه تنها وجودشان در حيات، بلكه مزارشان پس از وفات نيز الهام‏بخش و سازنده است. هر سنت، برنامه، انسان و هر موجود پاكي اينگونه است "اصلي ثابت و فروعي پر رشد و نمو، و ثمراتي طيب و مفيد دارد." به يقين فقدان صفات ياد شده كه چيزي جز گمراهي ظالمان و شرك مشركان نيست در مصداق "كلمه خبيثه "قرار مي ‏گيرد. افرادي سست‏بنياد و بي ‏اعتقاد، با برنامه‏هايي مغاير نظام هستي و فطرت و فاقد هرگونه سود و منفعت همچون درخت از ريشه درآمده كه در بياباني به دست باد سپرده شده است.

سگي زبان از کام درآمده | قرآن تصویری

سگي زبان از کام درآمده

وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
قرآن كريم سوره مباركه اعراف (7)، آيه 176
و اگر مى‏خواستيم، قدر او را به وسيله آن « آيات‏ » بالا مى‏برديم، اما او به زمين « دنيا » گراييد و پس از هواى نفس خود پيروى كرد. از اين رو داستانش چون داستان سگ است « كه‏ » اگر برآن حمله‏ور شوى زبان از كام برآوَرَد، و اگر آن را رها كنى « باز هم‏ » زبان از كام برآوَرَد. اين، مَثَل آن گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند. پس اين داستان را « براى آنان‏ » حكايت كن، شايد كه آنان بينديشند.
قرآن كريم سوره مباركه اعراف (7)، آيه 176
نور و دريا:
اشاره به عالم معنويات، نورانيّت، بي كرانگى و پاكى.
شخص سياه‏پوش:
اشاره به كسى كه به عالم معنويات پشت كرده و به پستى گراييده است.
پرده قرمز:
اشاره به پرده اوهام و هواى نفس.
عناصر جلوى پرده قرمز:
اشاره به مظاهر نفس امّاره.
سگ:
اشاره به كسانى كه پيروى هواى نفس مي كنند و حريص به گناه هستند.

شخصي كه به راست و چپ خود مي‏نگرد:
اشاره به كساني كه در انتخاب بين دنيا و معنويت مرددند.
منار نوراني:
اشاره به عالم معنويت.
مظاهر مرگبار دنيا با پوششهي قرمز:
اشاره به هوي نفس و مظاهر دنيا.
پاهي مردد شخصي كه به اين سو و آن سو ميل مي‏كند و سپس به سمت چپ مي‏رود:
اشاره به كساني كه در مقام انتخاب، از هوي نفس خويش پيروي مي‏كنند و به پستي و دنيا گرايش پيدا مي‏كنند.
سگ زبان از كام درآمده:
مثالي از كساني كه به پستي گرويده‏اند و اگر به آنها حمله كني يا آنها را به حال خود واگذاري فرقي نمي‏كند و آنان همواره دهانشان باز و زبانشان از حرص بيرون خواهد بود.

مشبه:
كساني كه آيات الهي را تكذيب مي ‏كنند. 
مشبه به:
سگي كه در هر حالت زبان از كام بيرون مي ‏آورد (چه موقعي كه مورد آزار قرار گيرد و چه موقعي كه آزاد گذاشته شود). 
وجه شبه و توضيح:
اشاره است به كاري زشت و ناپسند كه بدون دليل انجام شود. به طور معمول سگ در هوي گرم و خشك و يا در صورتي كه مورد آزار و اذيّت قرار گرفته باشد زبان خود را از دهان بيرون مي ‏آورد و لح‏لح و عوعو مي ‏كند. حال اگر سگي بدون دليل هميشه زبان از دهان به در آورده و عوعو مي ‏كند، حاكي از نوعي خباثت و پستي ذاتي آن حيوان است. و اين مثلي است بري كساني كه هيچ دليل قانع‏كننده‏ي بري پيروي از هواهي نفساني و عناد با حق و حقيقت ندارند. همچون سگ هاري كه عطش كاذب دارد و هيچگاه سيراب نمي ‏شود، آنها نيز بي ‏جهت هميشه به دنبال لذّات مادي و پيروي از شيطان‏اند. از طرفي آيات الهي و مصاديق حق و حقيقت نيز بي ‏شماراند و لذا اين مخالفت و عناد نيز هميشگي و دائمي است. معروف است كه اين مثل در وصف بلعم باعورا است. وي با آنكه فردي عالم و خداشناس بود، بي ‏جهت مطيع هوي نفساني شد و شيطان، او را پيرو خود گردانيد.